
(SRLS) دریافت میکند.
1-7-3) هوش هیجانی:
نمرهای که آزمودنی از پرسشنامه شات (SSRI) دریافت میکند.
1-7-4) زندگی در دو منطقه اقتصادی- اجتماعی متفاوت:
شرایط زندگی در دو منطقه اقتصادی-اجتماعی متفاوت, که یکی منطقه متوسط سنتی و دیگری مرفع (که یک جایگاه مهاجر پذیر بوده)هستند.
فصل دوم
مبانی نظری و پیشینه تحقیق
2-1) اهمالکاری:
2-1-1) تعاریف اهمالکاری:
مانند بسیاری از اصطلاحات روان شناختی، اهمالکاری نیز به اندازه تعداد محققانی که در رابطه با این موضوع پژوهش کردهاند بسیار متنوع و متعدد میباشد(فراری، 1995به نقل از پورکمالی،1392).در واقع، تعریف واحد عملیاتی پذیرفته شده ای درباره اهمالکاری وجود ندارد و هر یک از صاحبنظران از منظر خود به این موضوع نگریسته، تعریفی از آن ارائه کرده اند. هر چند، تعاریف متعدد از ابعاد و جوانب مختلف اهمالکاری ارائه شده است، با این وجود، هیچ یک از این تعاریف با هم در تناقض نمی باشند(آسیف،2011). در ادامه به برخی از این تعاریف اشاره میشود.
از منظر روانشناسی، اهمالکاری به معنی بهتعویق انداختن کاری است که قصد انجام آن را داریم در واقع اهمالکاری به این معنا است که شخص تصمیم میگیرد به انجام کاری مبادرت کند، اما انگیزه لازم برای انجام آن فعالیت در چارچوب زمانی مورد انتظار و تعیین شده را ندارد.
البته این موضوع مبرهن است که تمام اصطلاحاتی که به نوعی با اهمالکاری ارتباط دارند، بیانگر به تعویقانداختن و به فردا موکول کردن کارها میباشد. بر این اساس، هنگامیکه افراد به طور مکــرر، شروع و یا به اتمــام رساندن وظایف در زمان معینی را به تعویق میاندازند، دچار اهمالکاری می شوند. اهمالکاری اغلب بهعنوان تأخیر غیرمنطقی رفتار، مورد بررسی قرار میگیرد و اینگونه تعریف میشود:”عمل به تأخیرانداختن کارها، به ویژه بدون دلایل مناسب” نیز، اهمالکاری را یک نوع گرایش غیرمنطقی به تأخیر در انجام کارهایی که باید به اتمام برسند، تعریف کرده است. معتقدند که اهمالکاری تحصیلی را میتوان هر نوع آگاهی در نظر گرفت که بهوسیله آن یادگیرنده فرض میکند و یا شاید حتی میخواهد یک تکلیف درسی را انجام دهد اما نمیتواند آنرا در چارچوب زمانی زمانی مناسب یا مورد انتظار برساند.دورا(2007، به نقل از آسیف،2011) معتقد است که به تأخیر انداختن و یا اجتناب از انجام هرگونه تکلیف که ناشی از اختلاف رفتار بین قصد و رفتار واقعی(عمل) است و برای فرد نتایج منفی به همراه داشته باشد، اهمالکاری می باشد.
الیس و ناس(2002). نیز اهمالکاری را به تمایل به اجتناب از فعالیت، محول کردن کار به آینده و استفاده از عذرخواهی و پوزش برای توجیه به تأخیر انداختن در انجام فعالیت تعریف کردند(به نقل از فراری، 1998). اهمالکاری را عقب انداختن انجام عملی به دلیل ناخوشایندی و ملالآوری آن تعریف میکند. از نظر فراری و تایس(2000) نیز اهمالکاری مبین تأخیر در آغاز یا ادامه کار است.
در نهایت میتوان گفت: گرچه در میان پژوهشها هیچگونه وفاق و اجتماعی در مورد تعریف اهمالکاری وجود ندارد(سولومون و راث بلوم، 1984 به نقل از پورکمالی، 1392)، اما یک ویژگی مشترک و عمومی میان همگی این تعاریف دیده میشود و آن مؤلفه”به تأخیر انداختن” است؛ به طوریکه، در همه این معانی و تعاریف نوعی “این دست و آن دست کردن” نهفته است.
انواع اهمالکاری:
2-1) اهمالکاری اجتنابی:
این افراد، سهل انگارانی هستند که برای محافظت از عزت نفس خود از انجام تکالیفی که باعث روشن شدن تواناییهایشان میشود، اجتناب میکنند. فراری(1995) از اهمالکاری اجتنابی بهعنوان اهمالکاری رفتاری مزمن، که از انواع اهمالکاری غیرکارکردی است، یاد میکند. این نوع سهلانگاران معتقدند که ارزش ذاتی آنها فقط با تواناییشان در انجام امور تعیین می شود. تأخیر در انجام امور یا پرهیز از آن را از طریق اهمالکاری، به فرد این امکان را میدهد که ارزش ذاتی و عزت نفس خود را حفظ کند.
اهمال کاری تصمیمی: سهلانگارانی هستند که در موقعیتهای تصمیمگیری تأخیر نشان میدهند. این نوع اهمال کاری بهعنوان تأخیر عمدی در تصمیم گیریهایی که باید در یک چارچوب زمانی معین گرفته شوند، تعریف میشود و از انواع اهمالکاری غیر کارکردی میباشد.
تـحریکی: سهلانگارانی هستند که در انجام کـارها عجولند و یا تحت تأثیر هیجانات خـود قـرار میگیرند و با مطابق با مهلت تعیین شده و یا جدول زمانی کارها عمل نمیکنند.
اهمال کاری تحصیلی: اهمالکاری تحصیلی، نوعی از انواع اهمالکاری میباشدکه در حیطهها و ساختارهای تحصیلی نمایان میگردد(لوی،2010). و آن عبارتست از گرایش عامدانه تأخیر انداختن و یا عدم تکمیل وظایف تحصیلی، که تجارب ناراحت کنندهای را بههمراه دارد و بهشکل تأخیر در فعالیتهایی همچون مطالعه و آمادهشدن برای امتحانات، نوشتن مقالات پایان ترم و خواندن تکالیف هفتگی نمایان میشود.
اهمال کاری غیرتحصیلی: اهمالکاری غیرتحصیلی در رفتارهایی چون پرداخت قبوض، شستن ظروف، جواب دادن به تلفن و پست الکترونیکی و… ظاهر میشود.
اهمال کاری منفعل: سهلانگارانی هستند که تمایل ندارند سهلانگار باشند، اما در عوض تکالیف را غالبا به علت ناتوانی در تصمیمگیری بهموقع، به تأخیر میاندازند(چو و چوی، 2005).
اینجا فقط تکه های از پایان نامه به صورت رندم (تصادفی) درج می شود که هنگام انتقال از فایل ورد ممکن است باعث به هم ریختگی شود و یا عکس ها ، نمودار ها و جداول درج نشوند.
برای دانلود متن کامل پایان نامه ، مقاله ، تحقیق ، پروژه ، پروپوزال ،سمینار مقطع کارشناسی ، ارشد و دکتری در موضوعات مختلف با فرمت ورد می توانید به سایت 77u.ir مراجعه نمایید
رشته روانشناسی و علوم تربیتی همه موضوعات و گرایش ها :روانشناسی بالینی ، تربیتی ، صنعتی سازمانی ،آموزش و پرورش، کودکاناستثنائی،روانسنجی، تکنولوژی آموزشی ، مدیریت آموزشی ، برنامه ریزی درسی ، زیست روانشناسی ، روانشناسی رشد
در این سایت مجموعه بسیار بزرگی از مقالات و پایان نامه ها با منابع و ماخذ کامل درج شده که قسمتی از آنها به صورت رایگان و بقیه برای فروش و دانلود درج شده اند
اهمال کاری فعال: در تصمیمگیری بهموقع توانایی دارند و به عمد اعمالشان را به عقب میاندازند و بر تکالیف دیگری تمرکز پیدا میکنند.
واکر2004 به نقل از پور کمالی،(1392) نیز بر مبنـای مصاحبههای بالینی خـود چهار سبک اهمالکاری زیر را مشخص نموده است:
کمالگرا: این افراد نیاز به قدرت بالا و تمرکز بر انجام تکالیف دارند. برای آن ها زمان اهمیت اساسی داشته و بر انجام هرکاری برای رسیدن به موفقیت در آینده تاکید میکنند. بهکارهای ایدهآل بیشتر اهمیت میدهند و قادر به تشخیص مقدار زمانی که برای انجام تکالیف ضرورت دارد، نیستند و در نتیجه زمان بیشتری را برای انجام تکالیف صرف میکنند(به نقل از بوفلی، 2007).
تعویقگرا: چنیـن افـرادی در زمان حال زندگی میکنند و از نظر آنـها آیـنده ادامـه زنـدگی حال میباشد و چنان زندگی میکنند که گویا فردایی وجود ندارد، بدلیل ناتوانی در رسیدن به برنامههایشان اغلب وقت لازم را درنظر نمیگیرند و معمولاً اینطور فکر میکنند: “این آزمون، آزمون کوچکی است و من وقت زیادی برای آماده شدن برای آن دارم، پس بعد از دیدن برنامه مورد علاقهام درسم را شروع میکنم”. برای رسیدن به موفقیت از دشواری اجتناب میکنند. خیلی زود احساس خستگی و ناکامی میکنند، دامنه توجه آنها محدود است و بههمین دلیل قادر بهتمرکز در زمینه مطالعه در دورههای بلند مدت نیستند..
سیاستگرا: چنین افرادی به ارتباط بیشتر با دیگران و دستیابی به قدرت شخصی بلا تمایل دارند. آنها بیشتر دوست دارند نزد دوستان و خانواده باشند و مسائل اجتماعی را بر برنامههای شخصی مقدم میدانند. بدلیل نگرانی از ناراحت شدن دیگران، بیشترین وقت خود را برای آنها گذاشته و وقت کمتری را صرف برنامههای مربوط به خود میکنند. بهدلیل مشغولیت در برنامههای متنوع اجتماعی برای جلب رضــایت دیگران بیش ازحد مشغول بوده و همواره با کمبود وقت و زمان روبرو میشوند. آنها معمولا چنین تفکری دارند: “اگر دیگران شکست بخورند، من مقصرهستم”. چنین افرادی به تأیید دیگران نیاز دارند و بههمین دلیل وقتی برای آنها باقینمیماند.
تنبیهگرا: این افراد معتقدند که آنچه میخواهد بشود، خواهد شد. این افراد بهقدرت شخصی خود اعتماد ندارند و تصور میکنند که قدرت کنترل دیگران را ندارند. اغلب بدبین، نامطمئن و انتقادگر از خودمیباشند و از شکستهای قبلی خود آگاهی دارند.توجه و تمرکز بر عوامل منفی گذشته این احساس را در آنها ایجاد کرده است که هرگز قادر به تغییر نیستند. معمولاً چنین تفکری دارند که هر کس را میشناسم، بهتر از من است و موفقیت بیشتری از من داشته است، پس من بیکفایتم و هیچوقت شانس بهنفع من نمیباشد. چنین تفکری منجر به احساس شرم و عدم کفایت و در مدیریت مؤثر زمان میشود.
2-2) اهمالکاری تحصیلی:
همانطورکه ذکر شد، اهمالکاری تحصیلی یکی از انواع اهمالکاری است و به مانند تعاریف متعدد اهمالکاری، این نوع از اهمالکاری نیز، دارای تعاریف متعددی از نظر پژوهشگران در این حوزه میباشد؛از نظر بسیاری پژوهشگران در این حوزه (از جمله، لو، 2010؛ لی، 2005؛ اوزر و همکاران،2009) اهمالکاری تحصیلی نوعی از انواع اهمالکاری است که در مجموعه های تحصیلی و آموزشی نمایان میگردد و در میان دانشآموختگان رفتاری فراگیر است.
از نظر دنیز و همکاران،2009، به نقل از پورکمالی ،1392).اهمالکاری تحصیلی که می توان آن را انعکاسی از تعویق روزانه در مورد زندگی تحصیلی تعریف کرد، که بصورت تأخیر در انجام دادن تکالیف و مسئولیتهای مرتبط با مدرسه و یا انجام ندادن آنها تا آخرین دقایق، تعریف میشود.نیز، اهمالکاری تحصیلی را بصورت گرایش به تأخیر انداختن فعالیتهای مهم در زمانی معین، در حیطه تحصیلی، تعریف میکند.
درهمین راستا، الیس و ناس،(2002)، بهنقل از آرمو و همکاران، (2011) اظهار داشتند که اهمالکاری تحصیلی تمایلی برای اجتناب از انجام یک فعالیت تحصیلی و یا دیر انجام دادن آنها و استفاده از بهانههای مختلف برای توجیهکردن رفتارشان و سرزنش نشدن توسط دیگران میباشد.
سولومون و راث بلوم،(1984) و نیز سنکال و همکاران(1995)به نقل از پورکمالی،(1392) دریافتند که اهمالکاری، بهخصوص در زمینه تحصیلی شایع و حکم فرما است. تعریف آنها از اهمالکاری تحصیلی، میل شدید همیشه و یا تقریبا همیشگی برای به تعویق انداختن تکالیف تحصیلی میباشد، که همیشه و یا تقریبا همیشه این افراد اضطراب قابل توجهی را در قبال رفتار سهلانگارانه خود تجربه میکنند، که این رفتار تاخیری، بهشکل تأخیر در فعالیتهایی همچون مطالعه و آماده شدن برای امتحانات، نوشتن مقالات پایان ترم و خواندن تکالیف هفتگی نمایان میشود.
در همین راستا، استراند،(2009). اهمالکاری تحصیلی را بصورت گرایش بهتأخیر تعمدانه یا عدم تکمیل وظایف تحصیلی تعریف میکند که این رفتار همراه با تجربه ناراحتی میباشد و نتیجه مهم آن عملکرد نامناسب فرد با توجه به استعدادها و تواناییهایش در زمان ناکافی باقیمانده است.
دیدگاه ها و نظریات عمده در مورد اهمالکاری:
دیدگاه های مرتبط با اهمالکاری در یک طیف خوشبینانه تا بدبینانه قرار دارند. از یکسو طرفداران دیدگاه های خوشبینانه، مدعیاند که ویژگیهایی مانند رفتار، شناخت و انگیزش عامل مهم بروز اهمالکاری است. و از سویی دیگر، طرفداران دیدگاه بدبینانه اهمالکاری، بر نوعی عادت یا
اختلال شخصیتی تأکید دارند.فراری و همکاران، (1995).اینک به توضیح دیدگاه و نظریات عمده و مهم در مورد اهمالکاری میپردازیم:
اهمالکاری به عنوان یک مسئله رفتاری:
رفتارگرایان برای تبیین اهمالکاری تحصیلی، شرطیسازی عاملی و نظریه تقویت را پیشنهاد داده. و بر این نکته تأکید دارند که اهمالکاری حاصل ارتباط بین پیامدهای مثبت رفتار است (فراری و همکاران، 1995)؛ بنابراین، طرفداران این دیدگاه اهمالکاری را بر حسب برخورداری یا عدم برخورداری افراد از پاداش و مشوقها تبیین میکنند.آنها به سخن دیگر، در این دیدگاه اهمالکاری به دلیل تنبلی افراد نیست، بلکه، اهمالکاری از آن جهت صورت میگیردکه افراد سهلانگار علاقمند بهانجام فعالیت دیگری هستند (برایودی،1980، بهنقل از دیویس، 1999).درهمین راستا، مـدعی هستند که سهلانگاران به فعـالیتها و تکالـیف دیگری مشغول میشوند؛ بنابراین، برای کاهش اهمالکاری بایستی انگیزه افراد برای انجام تکالیف را افزایش داد. در این دیدگاه هدف از درمان اهمالکاری، کاهش نسبت به درصد زمان و افزایش نسبت به درصد مطالعه یا فعالیت در افراد مبتلا به اهمالکاری میباشد و برای کاهش از روشهایی مانند الگوسازی، شرطیسازی و فنون برنامهریزی استفاده میشود(به نقل از استیل، 2007).
اهمالکاری به عنوان یک مسئله شناختی :
روانشناسان و مشاورینی که اهمالکاری را به عنوان یک مسئله شناختی مینگرند، معتقدند که افراد به دلیل افکار و باورهای غلط در مورد چگونگی شرایط و نتایج فعالیتها، اهمالکاری میکنند. اصطلاح “رمز اهمالکاری” را بدینصورت تعبیر کردهاند:” افرادیکه انجام کار را آسان و بدون تلاش، اما کامل و ایدهآل در زمینههای مختلف، انتظارداشته و ضمنا آستانه پایین درتحمل وناکامی وانجام کارنشان میدهند”.ویژگی رایج در چنین باورهایی غیرمنطقی بودن آنهاست؛ بنابراین، هدف درمان های شناختی، تغییر “رمز اهمالکاری” است.
اهمالکاری به عنوان یک مسئله انگیزشی:
ازاین منظر، اهمالکاری به دلیل تنبلی یا بی انگیزگی صورت نمیپذیرد؛ بلکه از آن جهت صورت میگیرد که افراد سهلانگار علاقه به فعالیتهای دیگری به غیر از تکلیفی که برای آنها در نظر گرفتهشده، دارند. برای مثال، از اینمنظر، اهمالکاری دریک موقعیت تحصیلی به این معنا است که فشار انگیزشی مطالعه کمتراز فشار انگیزشی سایرافکار در آن موقعیت میباشد. نتیجه این فرایند، رفتار تأخیری در زمینه مطالعه میباشد.
به عبارت دیگر، طرفداران این نظریه از جمله دلایل عمده اهمالکاری را دشواری تکلیف و تنفر از انجام تکلیف میدانند
ازطرفی، طرفداران این نظریه، دلایل عمده اهمالکاری تحصیلی را بدین صورت عنوان نمودهاند:
ارزش نسبتا پایین تکالیف درازمدت.
انتظار نسبتا پایین افراد سهلانگار درانجام این تکالیف بصورت موفقیت آمیز.
تأخیر نسبتا طولانی در ارائه جایزه برای انجام تکالیف دراز مدت.
حساسیت نسبتا بالای افراد سهلانگار نسبت به تأخیر در جایزه(به نقل از سواری، 1387).
نظریهخود ارزشی:
طرفداران این دیدگاه معتقدند که فرد به خاطر اثبات توانمندیها و ارزشهای خود و نیز به منظور حمایت از خود انگارهاش به اهمالکاری متوسل میشود(بورکا و یان، 1982). در این زمینه بورکا و یان(1982) میگویند: “عملکرد افراد بیانگر تواناییهایشان میباشد و این توانایی نیز بیانگر خود ارزشی است”.و طی مطالعهای به این نتیجه رسیدند که سهلانگاران، عزتنفس پایینی دارند و انجام تکالیف را به تأخیر میاندازند؛ زیرا، آنها توانایی انجام تکالیف بطور موفقیتآمیز را باور ندارند. در همین رابطه فراری(2000) طی مطالعهای نشان دادند که خودارزشی با اهمالکاری همبستگی دارد.
نظریه مدیریت زمان :
با استناد به پژوهشهای انجام شده، ضعف مدیریت زمان یکی از ویژگیهای اهمالکاران است. بر اساس مطالعات پژوهشگران، دانشآموزانی که تخمین درستی از زمان مورد نیاز برای انجام تکالیفشان را ندارند، نسبت به دانشآموزانی که توانایی بیشتری در محاسبه کردن زمان مورد نیاز برای انجام و تکمیل صحیـح و مطلوب یک تکلیف دارند، به احتمال بیشـتری به اهمالکاری دچار میشوند. و معتقد است که اهمالکاری از هر نوعی که باشد یکی از مشکلات عمده مدیریت زمان میباشد. به عبارت دیگر، برآورد نادرست از زمان برای تکمیل تکالیف و یا وظایف از دیگر ویژگیهای اهمالکاران است. در این راستا، مک کاون، پتزل و راپرت،(1986) نیز اظهار داشتند که مشکل عمده سهلانگاران، ناتوانی در برآورد دقیق و صحیح از زمان مورد نیاز برای انجام تکالیف است؛به طوریکه، افراد سهلانگار معمولاً زمان کمتری را برای انجام فعالیتهای خود تخمین میزنند و بطور غیر واقعی در مورد توان انجام وظایف تحصیلی خود خوشبین هستند و در کنترل ادراک زمان ضعیف عمل میکنند و دلیل اهمالکاری آنان این است که تصور درستی از زمان مورد نیاز برای انجام تکالیفشان را ندارند.
عوامل موثر در بروز اهمالکاری:
پژوهشهای انجام شده در زمینه اهمالکاری، به علل اهمالکاری بدین صورت اشاره می کند:
الف) علل شخصیتی، که شامل تفاوتهای فردی وخصیصهای افراد نظیر
Leave a Reply