
اور
اخذ پیمان و میثاق
موجود دهم
فلک دهم
(طبایع فروتر از فلک)
موجود دهم
(مأذون محدود یا مکاسر)
جذب دلهای گروندگان
3-1-6-4 اصل تعلیم:
آموزش و تعلیم یکی از اصول اساسی در فرقه اسماعیلیه است. البته باید توجه داشت که منظور از تعلیم، آموزش علم و غرض از علم فرا گرفتن تأویلهای دینی است که تنها در انحصار امامان این فرقه بوده است. به طور کلی از نظر اسماعیلیه بر هر عالم دینی فرض است که علم را به کسانی که نمیدانند برسانند. زیرا رساندن علم به نادان فرمان خداست و باید آن را انجام داد. آنان میگویند بر اثر مکتوم بودن معانی همه کس را به آن امکان دسترسی نیست و بشر محتاج به امام و آموزگاری است که آن معانی را روشن نماید. بر اثر اصرار بر همین امر تعلیم بوده که این فرقه را تعلیمیه نیز خواندهاند.
3-1-6-5 اعتقاد به دورههای هفتگانه :
عدد هفت و دورههای هفتگانه در عقاید اسماعیلیه جایگاه خاصی دارد و ایشان بسیاری از عقاید و آرای خود را بر عدد هفت تطبیق دادهاند. آنان جهان هستی را به دورههای هفت هزار ساله تقسیم کردهاند که در پایان هر هزار سال پیامبری ظهور میکند. صاحبنظران این فرقه برآنند که هر معلولی هفت علت دارد و تا هر هفت علت موجود نباشد، آن معلول به ظهور نمیرسد.
در نظریۀ اسماعیلیان قدیم جهان مشتمل بر هفت دوره است و هر دوره با یک پیامبر ناطق که در مرتبت تنزیل است و وحی الهی بر او نازل می شود و شریعتی ویژه دارد آغاز میگردد. پیامبران آغازگر شش دوره از ادوار هفت گانۀ تاریخ که در ادبیات اسماعیلی از آنها با نام ناطق یاد میشود – و این اصطلاح با اصطلاح اولوالعزم نزد دیگران برابری میکند – عبارتند از :آدم، نوح، ابراهیم، موسی، عیسی و محمد. هریک از این شش ناطق نیز وصیای روحانی دارند که در مرتبۀ تأویل است و همو معنای رمزی و پیام باطنی شریعت را برای مردم بیان میدارد. شش وصی ناطقان پیشین به ترتیب شیث، سام، اسماعیل، هارون یا یوشع، شمعون صفا و علی هستند. اسماعیلیان این اوصیا را اساس یا صامت نیز مینامند و پس از هرکدام هفت امام میآید که متمم خوانده میشوند. در هر دور هفتمین امام به مرتبۀ ناطق ارتقاء مییابد و بدین سان دور جدیدی از ادوار آغاز میگردد.
هفتمین امام دور ششم – در اندیشۀ اسماعیلیان نخستین- محمدبن اسماعیل است که استتار اختیار کرده و چون ظهور کند ناطق هفتم یا مهدی یا قائم خواهد بود و تنها در دورۀ اوست که دو مرتبه ناطق و اساس با هم یکی میشوند. محمدبن اسماعیل در واپسین دور جهان حقایق عالم هستی را آشکار میسازد و داد را میگستراند و پس از دور او عالم جسمانی به پایان میرسد.
دلیل احترام فوقالعادهای که اسماعیلیه، برای اسماعیل قائلاند همین است. او دورهای را که با حضرت محمد(ص) آغاز شده، کامل میکند و دورهای تازه را آغاز مینهد.
همچنین اسماعیلیه معتقد بودند که در برابر هفت ستارۀ عالم حسی (شمس و قمر و زحل و مشتری و مریخ و زهره و عطارد) در هفت آسمان، در عالم علوی نیز هفت نور اولی و ازلی وجود دارد که علتهای این هفت جسمانی میباشند و عبارتند از :ابداع، جوهر عقل، مجموع عقل، نفس، جدّ، فتح و خیال.
این هفت جوهر ابداعی در عالم صغیر (وجود انسان) هفت چیز بهوجود آورده است: حیات، علم، قدرت، ادراک، فعل، ارادت و بقا.
از نظر فرقۀ اسماعیلیه در عالم، هفت جوهر کانی وجود دارد که از تأثیر سیارات هفتگانه بوجود آمدهاند و این هفت جوهر عبارتند از : زر، سیم، آهن، مس، ارزیز، سرب و سیماب.
مراتب دعوت این فرقه (رسول، وصی، امام، حجت، داعی، مأذون و مستجیب) نیز از مراتب هفتگانهایست که مورد اتفاق همۀ پیروان این فرقه بوده است.
اسماعیلیان دورههای بعد برای آنکه میان جهان به ظاهر ابدی و تعداد محدود دوره ها و زمانمند بودن انسان آشتی دهند به سلسلۀ بزرگتر و نامحدودتری از ادوار قائل شدند و. . . دور عظیمی (الدور الاعظم) را به تصور درآوردند که متضمن دورههای بیشماری بود که هریک به هفت دور تقسیم میشد و کل آنها به قیامت کبری ختم میگشت.
این نیز ناگفته نماند که اسماعیلیان فاطمی سه دور مختلف امامت را نام هایی متفاوت دادند و امامان نخستین دور هفتگانه تا محمدبن اسماعیل را ائمه، دومین دور را که با معز آغاز می شود خلفا و سومین دور را که از نسل طیب شروع می شود اشهاد میخواندند.