
به گفتۀ ناصرخسرو نادانان به مثال و ظواهر کتاب خدا توجه کرده اند و ممثولات و بواطن و معانی آن را وانهاده اند. اینان به سبب تکیه بر محسوسات از معقولات و معانی رمزهای کتاب خدا دور افتاده اند و به هوای نفس خویش تابع رای و قیاس شده اندو از رسیدن به علم الاهی بازمانده اند.
ناصرخسرو تأویل را شامل دستورهای همۀ ادیان میداند و معتقد است که تأویل حقیقت و معنای مشترک همۀ دینهای الهی است. وی میگوید این کتابهای دینی اگرچه در ظاهر لفظ با هم متفاوتند اما در معنای آنها خلافی نیست:
« کتابهای خدا همه قرآن است بی هیچ خلاف و آنچه نادانان مر آن را خلاف دانند میان تورات و انجیل و قرآن به معنی هیچ خلاف نیست مگر به ظاهر لفظ ».
پس برای رفع این اختلافات ظاهری، هر پیامبری وصیای داشته تا دینش را تأویل نماید:
«از بهر آنکه معنی همۀ کتابها و تأویل شرایع یکی بود هرچند گفتارها و کردارها به لفظ و شکل مخالف یکدیگر بود. پس گوییم که وصی آدم مولانا شیث بود علیه السلام و وصی نوح مولانا سام بود علیه السلام و وصی ابراهیم مولانا اسماعیل بود علیه السلام و وصی موسی مولانا هارون بود علیه السلام و وصی عیسی مولانا شمعون بود علیه السلام و وصی محمد مصطفی علی المرتضی بود علیه السلام. »
گرد مثل مـــگرد که عـــــلم او از طاقت تــــو جاهل بیــــــرون است
تأویل کن طلب که جــهودان را این قـــول پند یوشع بــــــن نون است
تأویل بر گـــــَزیدۀ مــار جهل ای هوشیـــار نــــادره افســـــون است
تأویل حق در شب ترسایـــــــی شمع و چراغ عیسی و شمعــــــون است
این علم را قرارگـــه و گـــشتن انـــدر بنــــان حجّت و مــــأذون است
ایـــن راز را درست کسـی داند کش دل به علم دعوت مشحــــون است
اطلاع عمیق وی از ادب عرب و تفسیر و تأویل قرآن و از برداشتن قرآن، او را بر این میداشت که از الفاظ و مفاهیم قرآنی به طرق مختلف در سخن خود استفاده کند. در بعضی اشعار، خود تصریح میکند که انیس و مونسی جز قرآن و دانستن و عمل کردن به آن نداشته است:
خواندن فرقان و زهد و علم و عمل مــــونس جانند ایـــن چهار مـــــرا
وی عقیده دارد که این دانش و تأویل که همچون جان در زیر ظاهر تنزیل پنهان میباشد امری است که خرد انسان میتواند همچون پرندهای با آن به پرواز درآید:
پرّ خـــرد است عـــلم تأویــــــل پریــــد هگرز مـــــرغ بی پــــــــــر؟
و
پیــدا چو تن تــــو است تنزیـــل تأویل در او چو جـــــان مســـــــتر
بر مبنای اعتقاد به همین تأویل است که ناصرخسرو پیروان سایر ادیان را در برداشتهای کتابهای خودشان گمراه میشمارد:
قول مسیح آنکه گفت زی پدر خویش میشوم این رمـــز بود نزد افاضــــل
عاقـل داند که او چــه گفت ولیــکن رهبانْ گمراه گشت و هــــرقلْ جاهل
هدف رسالت پیامبران الهی وضع دین و شریعت بوده بدون اینکه آن را تأویل کرده باشند و اما تأویل این شرایع به عهدۀ اوصیای پیامبران است. وصی نبی اکرم(ص) حضرت علی(ع) است که معدن تأویل قرآن و امثال آن بوده است.