
متخصصان این امر بروند و بهویژه با جامعه دارای معلولیت نیز مشورت کنند. وی برچسبزنی و انگزنی نسبت به افراد معلول را از دیگر مشکلات بازنمایی معلولیت عنوان میکند و در صحبتهایش از فیلم مرد باران به عنوان یکی از فیلمهایی یاد میکند که به موضوع معلولیت به صورت زیبا و صحیحی پرداخته است و خاطر نشان میکند که فاصله سینمای ایران با چنین نمونههایی بسیار زیاد است (زارعی، 1388).
2ـ 3ـ 3ـ تحلیل محتوای فیلمهای سینمایی
آرتور آسابرگ (استاد و محقق رشته علوم ارتباطات)، در رابطه با کاربرد روش تحلیل محتوا مینویسد: «تحلیل محتوا کوششی است برای آموختن چیزی در مورد مردم از طریق بررسی موضوعی که مینویسند یا اینکه به صورت برنامه تلویزیونی عرضه میکنند و یا دربارهاش فیلم تلویزیونی میسازند. تحلیلگران محتوا بر این عقیدهاند که الگوهای رفتاری، ارزشها و نگرشهایی که ضمن اینگونه فعالیتها معرفی میشوند هم بر رفتارها، ارزشها و نگرشهای کسانی که آنها را میآفرینند تأثیر میگذارد و هم از آنها تاثیر میپذیرد.» (آسابرگ، 1372)
سابقه پژوهش در سینما به سال 1930 برمیگردد. زمانی که «تورستون» و «لیکرت» به این نتیجه رسیدند که سینما ممکن است آثار زیانباری داشته باشد؛ آثار زیانباری که هر کدام بعد کوتاهمدت و بلندمدت دارد (آذری، 1388).
به دلیل آغاز علم تحلیل محتوی در ایالات متحده آمریکا، نخستین تحلیل محتوای آثار سینمایی نیز در این کشور به انجام رسیده است هدف از تحلیل محتوا شناخت هر چه بیشتر نفوذ ارتباطی تصاویر بر روی مخاطبان میباشد. اکثر محققان در دهه 30 میلادی بر این عقیده بودند که تحلیل محتوای زمانی انجام گرفت که جامعه امریکا با یکی از عمیقترین بحرانهای اخلاقی، اجتماعی و اقتصادی خود مواجه بود که آن موضوع گسترش بزهکاری جوانان بود و گمان میرفت که سینما به عنوان یک وسیله ارتباطی سرگرمکننده، بیش از هر چیز مسئول چنین رفتاری در جوانان است (آذری، 1377).
پژوهشهای انجام گرفته در زمینه تحلیل محتوای آثار سینمای در ایران، از سهمیه بسیار کمی برخوردار است و به زبان سادهتر میتوان گفت، هیچ گروه تحقیقی یا تیم پژوهشی، تا کنون فیلم سینمایی خاصی را از جنبه این روش مورد بررسی قرار نداده است و این روش تنها در محدوده بعضی از فیلمهای ایرانی توسط چند تن از دانشجویان در بعضی از دانشگاههای ایران به صورت پراکنده به کار گرفته شده است.
غلامرضا آذری، علل کمتوجهی به تحلیل محتوی آثار سینمایی را این چنین بر میشمرد: «اساساً در زمینه دیگر وسایل ارتباط جمعی به غیر از سینما این روش در ایران بسیار مورد توجه بوده است اما اینکه چرا به رسانه سینما در این باره اهمیت کمتری داده شده است، شاید یکی از دلایل آن عدم وجود یک الگوی پژوهشی ـ علمی صحیح در این راه است.» (همان منبع)
غلامرضا آذری تاریخ پژوهشهای سینمایی را حرکتی میداند از روشهای کمی به سوی روشهای کیفی و از سوی روشهای کیفی به سمت روشهای ترکیبی. وی معتقد است که در ایران نیز میتوان گفت که 20 تا 25 سال است که به طور ناخودآگاه و ناهوشیار رویکرد کیفی در تحقیقات آغاز شده است.
وی معضل مطالعات سینمایی در ایران را یک پیشداوری مشخص و متفاوت با سوگیری در آخر همه پایاننامههای سینمایی میداند و معتقد است محقق سینما، پایاننامه را همان طوری به پایان میبرد که دوست دارد و این موضوع با مهارت خاصی هدایت میشود که در اکثر پایاننامههای سینمایی فعلی مشهود است. او، عدم انعکاس نتایج پایاننامهها در سیاستهای عمومی، ساخت فیلمها و نوشتن فیلمنامهها را مشکل دیگری در زمینه مطالعات سینمایی ایران میداند (آذری، 1388).
2ـ 4ـ پیشینه پژوهش
پژوهشهای داخلی
با توجه به اینکه روند علمی تحلیل محتوا در ایران پیشینه زیادی ندارد و از سوی دیگر پژوهشهای اجتماعی مرتبط با موضوع معلولیت نیز مورد بیتوجهی قرار گرفته است به طبع تحلیل محتوای سینمای معلولیت نیز از این قاعده مستثنی نیست و امری است که تا به حال به آن به صورت علمی پرداخته نشده است. اما در خصوص پیشینه تحقیقات در حوزه معلولیت و رسانه به صورت عام و تحلیل محتوای رسانهها به صورت خاص، در خارج از کشور، می بایست اذعان داشت که کتابها و مقالات متعددی وجود دارد و کارهای ارزندهای انجام گرفته است.
پژوهشهای خارجی
بث هالرا و همکارانش معتقدند اگرچه سالیان درازی است که معلولیت مترادف با تراژدی، رنج و ضعف در اذهان عمومی است، جنبش حقوق افراد معلول در حال مبارزه برای ارائه درک درستتر و مناسبتری از این کلمه در افکار است از این رو طی تحقیقی که آنان بر روی 2 روزنامه نیویورک تایمز و واشنگتن پست در سالهای 1990، 1995 و2000 (یعنی از سال تصویب قانون افراد معلول آمریکا تا 10 سال بعد از آن) انجام دادهاند تا تأثیرات این جنبش را بر روی نحوه بازنمایی معلولیت بررسی کنند به این نتیجه رسیدهاند که برچسبزنی به افراد معلول در این رسانهها بهبود یافته است ولی هنوز رسانهها حقوق معلولیت، لفظگذاری و ادبیات صحیح آن را نشناختهاند و با آن فاصله دارند (Haallera et al, 2006).
لارنس کارتر لانگ در سال 2005 در مقاله خود با عنوان آیا مردن بهتر از معلولیت است؟ دو فیلم سینمایی دریای درون و کودک ملیون دلاری را با موضوع خودکشی نقش اول فیلم که دارای معلولیت است، مورد مطالعه و بررسی عمقی قرار داده است (Carter-Long,2005).
سفران، در تحقیقات کمّی خود به این نتیجه رسید که تعداد فیلمهای برنده جایزه اسکار با موضوع معلولیت از در دهه 1970 به 43% در دهه 90 رسیده است. (safran, 1998a)
بیرد و پایپس، در نمونه 287 تایی از فیلمهایی که بررسی کردند به این نتیجه رسیدند که شخصیتهای این فیلمها دارای معلولیت بودند. (Byrd & spipes, 1981)
بیرد و الیوت ،در تحقیق مشابهی که در سال 1985 انجام دادند 1051 فیلم را بررسی کردند و نتیجه این بود که ( ) فیلمها شامل 154 شخصیت دارای معلولیت بودند که اکثر آنها را افراد معلول ذهنی و روانی تشکیل می دادند.
این دو تن در سال 1988 تحقیقات بیشتری انجام دادند تا دریابند که غالبا چه تعداد شخصیت دارای معلولیت در فیلمهای بلند حضور دارند در 136 فیلم نمایش داده شده 177 شخصیت دارای معلولیت وجود داشت که باز هم اکثر آنها را افراد دارای معلولیت روانی تشکیل میداد (حدود 42% ، معلولیت حسی 14%، اختلالات عصبی عضلانی و بیماری های قلبی10% و عقبماندگی ذهنی 3%) (Byrd & Elliot, 1985)
سفران، نیز به نتیجه مشابهی رسیده بود مبنی بر اینکه از میان فیلمهای برنده جایزه اسکار با موضوع معلولیت، بیشترین تعداد را معلولیت روانی به خود اختصاص داده بود.
بایرد (1989)، ویژگیهای خاص شخصیتهای دارای معلولیت مثل داشتن نقش اصلی یا فرعی، جنسیت، عادی بودن شخصیت و یا جذابیت آن، قربانی یا قهرمان فیلم بودن، عضویت در خانواده، روابط اجتماعی، طبقه اجتماعی، وضعیت اشتغال، رده سنی و نوع معلولیت را در فیلمها مورد بررسی قرار داد. 67 شخصیت دارای معلولیت در 53 فیلم از 302 فیلم بررسی شده وجود داشت. بایرد نتیجه گرفت فرد دارای معلولیتی که معمولاً نقش اصلی را برعهده گرفته بود غالباً جنسیت مردانه داشت، از نظر فیزیکی وابسته و دارای شخصیت غیرعادی و قربانی ولی از نظر اجتماعی با شخصیت دیگر فیلم مرتبط بود از طبقه متوسط بدون شغل و میانسال بود (Byrd, 1989)
پس از انجام این نوع تحقیقات کمّی، تحلیل محتوای آثار سینمایی بر مبنای کلیشههایی که در رابطه با افراد معلول وجود دارد، مرسوم شده است. کلیشههایی که رسانه نیز با بازتولید آن به نگرشهای نادرست نسبت به این افراد دامن میزند.
محققانی مانند روندا بلک (2007) تحقیقات و تحلیل محتوای در فیلمهای سینمایی را بر مبنای همین کلیشهها و وجود یا عدم وجودشان در فیلمهای سینمایی به انجام رساندهاند. وی در پژوهش خود تحت عنوان قربانیان و فاتحان: بازنمایی معلولیت جسمی در پرده نقرهای، 18 فیلم سینمایی را از منظر کلیشهسازی و همچنین نحوه انعکاس شخصیت افراد دارای معلولیت فیلمها را مورد بررسی قرار داده است.
در این فصل نویسنده تلاش کرده است که در کنار تاریخچه معلولیت و سینما، تعاریف موجود از معلولیت و نگرشهای تاریخی نسبت به این امر را ذکر کند و همچنین تلاشهای جامعه دارای معلولیت برای احقاق حقوق و تغیر ادبیات این حوزه را که دست آورد فعالین این حوزه بوده است را یادآور شود تا خوانندگان اطلاعات مربوطه و لازم را کسب کنند. در رابطه با الگوهای معلولیت که پژوهش حاضر بر مبنای آن انجام گرفته است، محقق، بر اساس نظریه الیور و تقسیمبندی او از الگوهای معلولیت به دو مدل فردی و اجتماعی اقدام کرده و این نوع تقسیم بندی را شالوده کار خود قرار داده است. در واقع الگوی اجتماعی معلولیت همان الگوی حقوقی در مطالعات معلولیت آمریکا است و در مطالعات معلولیت انگلیس با عنوان الگوی اجتماعی مشهور است. در این تحقیق میزان انعکاس کلیشهها در فیلمها نیز بر اساس هفت کلیشه رایج از معلولیت طبق نظر نلسون (1996) تعیین و بررسی خواهد شد.
فصل سوم
ابزار و روش تحقیق
– روش تحقیق
– جامعه آماری و حجم نمونه
– روش و ابزار تحقیق
– روایی و پایایی تحقیق
3ـ 1ـ روششناسی
تحلیل محتوای کمی و کیفی
اساس تحلیل محتوای کمّی توسط پل لازاسفلد در آمریکا در خلال دهه 20 و 30 قرن بیستم ارائه گردید. در اواسط قرن بیستم در پی اعتراض به روش کمّی و سطحی و ساده بودن تحلیلها در آن، توجهها به مفاهیم و محتوای پنهان موضوع معطوف گشت و رویکرد کیفی تحلیل محتوا توسعه داده شد (حاجیلو ،1383).
در تحلیل محتوای کمی نگاه کمی به متن ظهور مییابد و کمیّت متن اساس هرگونه تحلیل قرار میگیرد و عدد کلید اصلی حل معمای فهم متن به شمار میرود.
در روش تحلیل کیفی، معنا در کنار عدد و شمارش اهمیت خاص خود را پیدا میکند و مفهوم و معنای متن، از مجموع کلی کلمات، علاوه بر مفهوم و معنای جزئی کلمات به دست میآید و معنا با تکیه بر معنای ظاهری کلمات و نیز معنای فراظاهری کلمات، مورد تحلیل قرار میگیرد (بشیر، 1385).
تمایز اساسی بین روششناسی کمّی و کیفی را میتوان در جایگاه معنا در متون رسانهها یافت. تحلیل محتوای کمّی بر معنای ثابت از متون رسانهها تأکید دارد که خوانندگان مختلف میتوانند بارها با بهره گرفتن از چارپوبی ثابت، آن را شناسایی کنند.روش های تحلیل محتوای کیفی بر توان متون در انتقال معنای چندگانه که به گیرنده آن بستگی دارد، تأکید دارند (حاجیلو،1383).
ایده اصلی تحلیل محتوای کیفی، حفظ مزایای تحلیل محتوای کمی و انتقال آن به تحلیل کیفی ـ تفسیری است. تحلیل محتوای کیفی میکوشد که به زمینه یا بافت ارتباط نیز توجه کند و از آن نیز اطلاعاتی بهدست آورد (کوثری، 1387)
از آنجا که نمیتوان بخشی از فیلم را درنظر گرفت و پیامی را به آن نسبت داد، سازوکار پیشنهادی نئوفورمالیستها این است که وقتی پیامی به فیلمی نسبت داده میشود میبایست کلیّت فیلم درنظر گرفته شود نه اینکه با درنظر گرفتن یک صحنه به نتیجهگیری خارج از متن رسید. عناصر سبکی و شکل روایتگری فیلم نشانگر پیام فیلم است (حمید مشکوه، 1385).
3ـ 2ـ روش تحقیق
مطالعه حاضر بر اساس تحلیل محتوای کمی و کیفی بنا نهاده شده است. استفاده از هر دو روش به صورت توأمان بدین منظور انتخاب شده است که پاسخ به برخی سوالهای تحقیق در رابطه با نحوه انعکاس مستلزم توجه و دقت به پیام کلی فیلم میباشد و از طریق نگاه صرفاً کمی قابل پاسخگویی نیست.
3ـ 3ـ جامعه آماری
در این پژوهش جامعه آماری فیلمهای بلند سینمایی مربوط به دو دهه گذشته ایرانی و خارجی بود که برنده جوایز اسکار و یا برنده جوایزی در فستیوالهای مختلف بودند، موضوع این فیلمها کاملاً مرتبط با معلولیت و نقش اصلی آن در داستان فیلم، دارای معلولیت جسمی و یا حسی بود.
دلایل انتخاب فیلمهایی که در آن نقش اصلی را فرد دارای معلولیت جسمی یا حسی دارد به شرح زیر است:
1ـ معلولیت جسمی و حسی قابل مشاهده است و نیاز به موشکافی و بررسی پزشکی ندارد.
2- در دید عمومی قرار داشته و ویژگی مخفی و ناشناخته شخصیتی نیست که نتوان عکس العمل عموم را نسبت به آن ارزیابی کرد .
3- برخلاف عقب ماندگی ذهنی یا اتیسم که اغلب از بدو تولد در فرد وجود دارد. معلولیت جسمی و حسی هر زمان و برای هر کس (افراد غیرمعلول) امکان بروز داشته و تجربهپذیر است .
حامیان و فعالین حقوق معلولیت این امر را با عنوان «افراد موقتا غیرمعلول» متذکر می شوند این نکته اشاره به این دارد که بسیاری از افراد سرانجام در اثر کهولت به درجاتی دارای معلولیت خواهند شد. Shapiro, 1994) )
3ـ 4ـ نمونه و روش نمونهگیری
از میان لیست فیلمهایی که با توجه به شاخصهای ذکر شده جمعآوری شده بود دو فیلم ایرانی و دو فیلم خارجی به روش تصادفی انتخاب و به عنوان نمونه مورد بررسی قرار گرفت. جدول مشخصات فیلم ها در ادامه آمده است.
جدول 3ـ 1) مشخصات فیلمهای مورد بررسی
ادامه جدول 3ـ 1) مشخصات فیلمهای مورد بررسی
3ـ 5ـ واحد تحلیل
واحد تحلیل در تحلیل کمی این تحقیق، دقیقه و در بخش تحلیل کیفی گفتگوهای انجام گرفته و پیام کلی فیلم است.
3ـ 6ـ روش گردآوری اطلاعات
این تحقیق بر پایه مطالعات کتابخانهای و تحلیل اسنادی است. مؤلفههای مربوط به الگوهای مطرح معلولیت (الگوی فردی و اجتماعی) نظریه مایکل الیور(1995) توسط محقق مشخص گردید. همچنین برای پاسخ به برخی سوالهای دیگر پژوهش، کلیشههای مربوط به معلولیت بر اساس نظریه نلسون (1996) مورد استفاده قرار گرفت. سپس به تناسب هر یک از سوالهای پژوهشی، محتوای هرکدام از فیلمها سه بار بررسی و میزان انطباق آنها با ابزار از پیش آماده شده بدین منظور مطابقت داده شد.
3ـ 7ـ ابزار گردآوری اطلاعات
چکلیست محققساخته بر اساس الگوهای دوگانه معلولیت و کلیشههای موجود در انعکاس معلولیت است.
3ـ 8ـ روایی
تأیید روایی چک لیستها از طریق متخصصان امر معلولیت صورت گرفته است.
تجزیه و تحلیل آماری
– یافته های تحقیق
– تجزیه و تحلیل داده ها
اینجا فقط تکه های از پایان نامه به صورت رندم (تصادفی) درج می شود که هنگام انتقال از فایل ورد ممکن است باعث به هم ریختگی شود و یا عکس ها ، نمودار ها و جداول درج نشوند.
برای دانلود متن کامل پایان نامه ، مقاله ، تحقیق ، پروژه ، پروپوزال ،سمینار مقطع کارشناسی ، ارشد و دکتری در موضوعات مختلف با فرمت ورد می توانید به سایت 77u.ir مراجعه نمایید
رشته روانشناسی و علوم تربیتی همه موضوعات و گرایش ها :روانشناسی بالینی ، تربیتی ، صنعتی سازمانی ،آموزش و پرورش، کودکاناستثنائی،روانسنجی، تکنولوژی آموزشی ، مدیریت آموزشی ، برنامه ریزی درسی ، زیست روانشناسی ، روانشناسی رشد
در این سایت مجموعه بسیار بزرگی از مقالات و پایان نامه ها با منابع و ماخذ کامل درج شده که قسمتی از آنها به صورت رایگان و بقیه برای فروش و دانلود درج شده اند
– آمار توصیفی
– آمار استنباطی
4ـ 1ـ یافتههای تحقیق
4ـ 1ـ 1ـ تحلیل کمی فیلم میم مثل مادر
ـ فیلم سینمایی میم مثل مادر منطبق با کدام الگوی معلولیتی ساخته شده است؟
بررسی و مشاهده فیلم نشان دهنده این است که فیلم ایرانی میم مثل مادر منطبق با هر دو الگوی معلولیت فردی و اجتماعی ساخته شده است.
ـ میزان انطباق فیلم میم مثل مادر با الگوی فردی معلولیت تا چه حد است؟
با توجه به اینکه پس از مشاهده این فیلم یک مؤلفه از مؤلفههای الگوی فردی درآن مشاهده شد. این فیلم دارای کد «I3» است و میزان انطباق آن با الگوی فردی کم میباشد. مؤلفه مشاهده شده الگوی فردی به قرار زیر است:
ـ مؤلفه 2: معلولیت یک تراژدی شخصی و نقیصه است.
جدول 4ـ1) کدگذاری و میزان انطباق فیلم میم مثل مادر با الگوی فردی معلولیت
ـ میزان انطباق فیلم میم مثل مادر با الگوی اجتماعی معلولیت تا چه حد است؟
چهار مؤلفه از مؤلفههای الگوی اجتماعی در این فیلم مشاهده شد، این فیلم دارای کد «S2» است و میزان انطباق آن با الگوی اجتماعی معلولیت متوسط است. مؤلفههای مشاهده شده الگوی اجتماعی به قرار زیر است:
ـ مؤلفه 1: محدودیتها و موانع اجتماعی برای فرد معلول وجود دارد که حضور او را در اجتماع مشکل میکند.
ـ مؤلفه 3: فرد معلول قادر به اداره زندگی خود و کسب موفقیت است.
ـ مؤلفه 4: با وجود مسائل و مشکلات فرد معلول به خود کمک میکند تا حضور و مشارکت اجتماعی داشته باشد.
مؤلفه 5: فرد معلول قدرت تصمیمگیری و انتخاب دارد.
جدول 4ـ2) کدگذاری و میزان انطباق فیلم میم مثل مادر با الگوی اجتماعی معلولیت
ادامه جدول 4ـ2) کدگذاری و میزان انطباق فیلم میم مثل مادر با الگوی اجتماعی معلولیت
ـ کدام مؤلفه الگوهای معلولیت بیشترین انعکاس را در فیلم
Leave a Reply