
همانطور که در شکل ۴-۱ ملاحظه میشود، توزیع تیپهای رویشی منطقه تابعی از عوامل محیطی است. این نمودار نشان میدهد که در منطقه تیپ ۶ (R+Ast.ech) کاملاً از بقیه تیپها جدا شده است ولی تیپ Ast.alb+Ast.myr+Aca.mic+Cou.ten و تیپ ۳ (Ast.myr+Ast.spp+Cou.ten+Sti.hoh) زیاد جدا نشدهاند. این شکل نشان میدهد که تیپ ۲ Ast.sus+Ast.myr+Ast.spp+Cou.ten+grasses)) و تیپ ۵ (Ast.myr+Ast.gos+Cou.ten) از نظر ویژگیهای محیطی محور اول (سیلت و اسیدیته) وضعیتشان عکس هم است، بهطوری که تیپ ۲ Ast.sus+Ast.myr+Ast.spp+Cou.ten+grasses)) استقرار در خاکهایی با میزان سیلت زیاد و اسیدیته کم را ترجیح میدهد، در حالی که تیپ ۵ (Ast.myr+Ast.gos+Cou.ten) به استقرار در خاکهایی با میزان سیلت کم و اسیدیته زیاد گرایش بیشتری دارد. همچنین تیپهای ۱ (Ast.alb+Ast.myr+Aca.mic+Cou.ten)، ۶R+Ast.ech) ) و تیپ ۳ Ast.myr+Ast.spp+Cou.ten+Sti.hoh)) با تیپ ۵ (Ast.myr+Ast.gos+Cou.ten) و ۲ Ast.sus+Ast.myr+Ast.spp+Cou.ten+grasses)) از نظر ویژگیهای معرف محور دوم (شیب، آهک و سنگریزه) وضعیتشان عکس هم است. بهطوری که تیپهای ۱ (Ast.alb+Ast.myr+Aca.mic+Cou.ten)، ۶ (R+Ast.ech) و تیپ ۳ ((Ast.myr+Ast.spp+Cou.ten+Sti.hoh به استقرار در شیبهای زیاد و خاکهایی با میزان آهک و سنگریزه زیاد گرایش دارند، در حالی که تیپهای ۲ Ast.sus+Ast.myr+Ast.spp+Cou.ten+grasses)) و ۵ (Ast.myr+Ast.gos+Cou.ten) به استقرار در شیبهای کم و خاکهایی با میزان آهک و درصد سنگریزه کم گرایش بیشتری نشان میدهند.
تیپ ۲ (Ast.sus+Ast.myr+Ast.spp+Cou.ten+grasses) با ویژگیهای معرف محورهای اول و دوم همبستگی قوی دارد، یعنی این تیپ در مناطق کم شیب با خاکهای با مقدار سیلت زیاد، درصد سنگریزه، آهک و اسیدیته کم استقرار مییابد. تیپ ۴ (Ast.myr+Cou.ten+Cou.cyl+Sti.hoh) با ویژگیهای معرف محور اول همبستگی دارد، اما این همبستگی قوی نیست.
تیپ ۵ (Ast.myr+Ast.gos+Cou.ten) با ویژگیهای معرف محورهای اول و دوم همبستگی قوی دارد و از آنجا که نقطه معرف این تیپ در ربع دوم قرار گرفته است، میتوان نتیجه گرفت که این تیپ در مناطقی با شیب کم و خاکهای اسیدی با میزان آهک و درصد سنگریزه و سیلت کم مستقر میشود.
تیپ ۶ R+Ast.ech)) با ویژگیهای معرف محور اول و دوم همبستگی دارد، اما با توجه به فاصله زیاد آن نسبت به محور اول همبستگی آن با محور دوم قویتر از محور اول است و بیشتر تحت تأثیر ویژگیهای معرف محور دوم (درصد شیب، سنگریزه و آهک) است و خیلی کم تحت تأثیر ویژگیهای معرف محور اول قرار دارد.
شکل ۴-۴: نمودار رستهبندی رویشگاههای مورد مطالعه با استفاده از روش تجزیه مؤلفههای اصلی
(Type 1: Ast.alb+Ast.myr+Aca.mic+Cou.ten, Type 2: Ast.sus+Ast.myr+Ast.spp+Cou.ten+grasses, Type 3:Ast.myr+Ast.spp+Cou.ten+Sti.hoh, Type 4: Ast.myr+Cou.ten+Cou.cyl+Sti.hoh, Type 5: Ast.myr+Ast.gos+Cou.ten, Type6: R+Ast.ech)
۴-۲-۱ نتایج مؤلفههای اصلی در عمق ۱۵-۰ سانتیمتری خاک
تجزیه مولفههای اصلی (PCA) برای تعیین مؤثرترین عاملهای محیطی در پراکنش ۶ تیپ رویشی منطقه بهکار برده شد. عاملهای مربوط به محور اول و دوم رستهبندی، به ترتیب ۰۵/۲۶ و ۹۸/۲۱ درصد تغییرات پوشش را توجیه میکنند (جدول ۴-۴). نخستین محور PCA همبستگی قوی با سیلت دارد و محور دوم با سنگریزه و آهک همبستگی زیادی دارد.
جدول ۴-۴: همبستگی بین ویژگیهای محیطی با مؤلفههای اصلی در تجزیه مؤلفههای اصلی در عمق۱۵-۰ سانتیمتری خاک
مؤلفه چهارم | مؤلفه سوم | مؤلفه دوم | مؤلفه اول | عامل محیطی |
۰۹۲۷/۰- | ۴۴۴/۰ | ۱۶۶۸/۰ | ۰۵۳۲/۰- | ارتفاع |
۳۱۵۸/۰ | ۳۶۳/۰- | ۰۳۰۷/۰ | ۲۳۰۷/۰- | جهت |
۰۰۶۴/۰- | ۲۵۴۶/۰ | ۳۵۹۱/۰- | ۲۳۷۶/۰ | شیب |
۳۲۵۵/۰ |
برای دانلود متن کامل این فایل به سایت torsa.ir مراجعه نمایید. |
Copyright © 2021 | WordPress Theme by MH Themes