
معیارهای رشد شرکت یکی از ابزارهای بسیار مهم و اساسی برای تصمیم گیریهای مدیریت محسوب میشود. بنابراین شناسایی عاملهای تأثیر گذار بر رشد شرکت یکی از موارد حساس و دارای اهمیت بالا در شرکتها میباشد. بیشتر تحقیقات پیشین عامل رشد شرکت را با یک عامل مورد بررسی خود قرار دادهاند، اما در این پژوهش ما با توجه به موارد مطرح شده به دنبال آن هستیم که یک رابطه مناسب و تأثیر گذار بین چندین عامل تأثیر گذار بر رشد شرکت و رابطه آن با سود انباشته و نسبت تغییرات در بدهیها را پیدا کنیم.
درک و آگاهی از اثرات رشد شرکت بر نسبت تغییرات بدهی و سود انباشته شرکتها، برای مدیران و افراد ذینفع، امری ضروری به نظرمی رسد. زیرا از یک سو مدیران را در ایفای مسئولیتهایی از جمله تصمیم گیری در انتخاب شیوه تأمین مالی مناسب و حداکثر سازی ارزش شرکت که هدف هر موسسه و سازمان انتفاعی است یاری میرساند و از سوی دیگر به سرمایه گذاران و سهامداران در تصمیم گیری، آگاهی و دانش میدهد (عرب،۱۳۸۶، ۴). اکثر مدیران مالی بر این قول توافق دارند که مفهوم اهرمی از مهمترین مفاهیم مالی بوده و دارای استفاده و جایگاه ویژه ای در ساختار سرمایه[۱۲۱] میباشد. شرکتی که هیچ گونه بدهی نداشته باشد یک شرکت با ساختار کاملاً سرمایه ای است. اما در عالم واقعیت ما چنین شرکتی سراغ نداریم و تمام شرکتها نسبتهای مختلفی از اهرم را مورد استفاده قرار میدهند. اما سؤال این است که شرکت چقدر باید از بدهی در ساختار سرمایه خود استفاده کند. آیا نرخهای مشخص برای میزان بدهی در ساختار سرمایه وجود دارد یا نه؟ (قالیباف اصل، ۱۳۷۳، ۹).
مدیران شرکتها به دنبال این هستند که چگونه نسبت تغییرات بدهی و سود انباشته شرکتها را متعادل کنند تا ارزش سهام شرکت در بازار حداکثر گردد یا به عبارت دیگر ثروت سهامداران حداکثر شود و در نهایت باعث رشد روزافزون شرکت گردد.
در تحقیق حاضر نیز، سعی شده است با تجزیه تحلیل معیارهای مختلف رشد شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادر، تأثیر این معیارها را در برابر نسبت تغییرات بدهی و سود انباشته شرکتها مورد بررسی
قرار گیرد.
در نهایت سؤال اصلی تحقیق به این صورت است که آیا معیارهای رشد شرکت (فرصتهای رشد، شاخص سودآوری، اندازه شرکت) بر نسبت تغییرات بدهی و سود انباشته شرکتها تأثیر گذار است یا نه. هدف اصلی این مطالعه یافتن رابطه عوامل مختلف معیار رشد شرکت و پایداری ساختار سرمایه شرکتها است. بنابراین با طرح این سؤال اصلی، زمینه برای انجام کار تحقیقی در این زمینه مهیا گشت و فرضیه های تحقیق به صورت زیر تدوین گردید:
فرضیه اول:
بین فرصتهای رشد شرکت و نسبت تغییرات بدهی شرکتها رابطه معناداری وجود دارد.
فرضیه دوم:
بین شاخص سودآوری و نسبت تغییرات بدهی شرکتها رابطه معناداری وجود دارد.
فرضیه سوم:
بین عامل اندازه شرکت و نسبت تغییرات بدهی شرکتها رابطه معناداری وجود دارد.
فرضیه چهارم:
بین فرصتهای رشد شرکت و نسبت تغییرات سود انباشته شرکتها رابطه معناداری وجود دارد.
فرضیه پنجم:
بین شاخص سودآوری و نسبت تغییرات سود انباشته شرکتها رابطه معناداری وجود دارد.
فرضیه ششم:
بین عامل اندازه شرکت و نسبت تغییرات سود انباشته شرکتها رابطه معناداری وجود دارد.
با ارائه شش فرضیه فوق کار تحقیق شروع گشت. پس از تدوین فرضیهها، برای عملیاتی کردن و تعیین متغیرهایی جهت آزمون آنها، با بهره گرفتن از مبانی نظری حسابداری و تحقیقات انجام شده قبلی، متغیرهایی برای آزمون فرضیهها مشخص گردید. این متغیرها در قالب مدلهایی برای ارزیابی فرضیهها تنظیم و مدلها استنتاج گردید.
پس از تعیین متغیرها، تلاش برای جستوجوی روشی برای اجرای تحقیق ادامه یافت و روش رگرسیون چند متغیره، با توجه به مدلهای مربوطه، بکار گرفته شد. پس از اینکه روش تحقیق مشخص شد، با استفاده از ابزارهای مناسب، دادههای مورد نیاز برای آزمون فرضیه جمعآوری، دستهبندی و تجزیه و تحلیل و در نهایت فرضیهها آزمون گردید. نتایج حاصل از آزمونهای آماری فرضیه در فصل چهارم ارائه گردید.
در فصل حاضر پس از ارائه نتایج حاصل از آزمون فرضیهها، و قیاس با سایر تحقیقات مشابه، نتیجهگیری کلی همراه با برخی دلایل احتمالی ارائه میگردد. امید است تحقیق حاضر توانسته باشد، کمکی هر چند
کوچک به سرمایهگذاران و سایر بازیگران بازار سرمایه بنماید.
۵-۳- نتایج آزمون فرضیه
۵-۳-۱ نتایج آزمون فرضیه اول تحقیق
در بررسی معنیدار بودن کل مدل با توجه به اینکه مقدار احتمال آماره F از ۰۵/۰ کوچکتر میباشد (۰۰۰۰/۰) با اطمینان ۹۵% معنیدار بودن کل مدل تایید میشود. ضریب تعیین مدل نیز گویای آن است که ۱۳/۳۰ درصد از نسبت تغییرات بدهی شرکتها توسط متغیرهای وارد شده در مدل تبیین میگردد. در بررسی معنیداری ضرایب با توجه نتایج ارائه شده در نگاره ۴-۷، از آن جایی احتمال آماره t برای ضریب متغیر فرصتهای رشد کوچکتر از ۰۵/۰ میباشد (۰۱۸۴/۰)، در نتیجه وجود رابطه معنیداری میان فرصتهای رشد و نسبت تغییرات بدهی در سطح اطمینان ۹۵ درصد مورد تأیید قرار میگیرد. بنابراین فرضیه اول تحقیق پذیرفته شده و با اطمینان ۹۵ درصد میتوان گفت بین فرصتهای رشد و نسبت تغییرات بدهی شرکتها، رابطه معناداری وجود دارد. مثبت بودن ضریب این متغیر (۰۱۴۷/۰) حاکی از وجود رابطه مستقیم میان فرصتهای رشد و نسبت تغییرات بدهی شرکتها میباشد به طوری که با افزایش ۱ واحدی فرصتهای رشد، نسبت تغییرات بدهی شرکتها نیز به میزان ۰۱۴۷/۰ واحد افزایش مییابد. بنابراین با توجه به تجزیه و تحلیلهای صورت گرفته در ارتباط با تایید فرضیه اول پژوهش میتوان به این نتیجه رسید که بین فرصتهای رشد شرکت و نسبت تغییرات بدهی شرکتها رابطه معنادار و مستقیمی وجود دارد. نتیجه حاصل از فرضیه اول، نظر وجود ارتباط معنی دار رابطه متغیر مستقل و وابسته با پژوهش آلتی (۲۰۰۶)، مطابقت دارد ولی از نظر نوع ارتباط (مستقیم یا عکس) با نتایج پژوهش چنگ و همکاران (۲۰۰۹) مرتبط و با پژوهش گراهام و هاروی (۲۰۰۱) در تضاد است.
۵-۳-۲ نتایج آزمون فرضیه دوم تحقیق
در بررسی معنیدار بودن کل مدل با توجه به اینکه مقدار احتمال آماره F از ۰۵/۰ کوچکتر میباشد (۰۰۰۰/۰) با اطمینان ۹۵% معنیدار بودن کل مدل تایید میشود. ضریب تعیین مدل نیز گویای آن است که ۷۶/۳۷ درصد از نسبت تغییرات بدهی توسط متغیرهای وارد شده در مدل تبیین میگردد. در بررسی معنیداری ضرایب با توجه نتایج ارائه شده در نگاره ۴-۱۰، از آن جایی احتمال آماره t برای ضریب متغیر نسبت شاخص سودآوری کوچکتر از ۰۵/۰ میباشد (۰۰۰۰/۰)، در نتیجه وجود رابطه معنیداری میان نسبت شاخص سودآوری و نسبت تغییرات بدهی در سطح اطمینان ۹۵ درصد مورد تأیید قرار میگیرد. بنابراین فرضیه دوم تحقیق پذیرفته شده و با اطمینان ۹۵ درصد میتوان گفت بین نسبت شاخص سودآوری و نسبت تغییرات بدهی رابطه معناداری وجود دارد. منفی بودن ضریب این متغیر (۵۱۹۷/۰-) حاکی از وجود رابطه معکوس میان نسبت شاخص سودآوری و نسبت تغییرات بدهی میباشد به طوری که با افزایش ۱ واحدی نسبت شاخص سودآوری، نسبت تغییرات بدهی نیز به میزان ۵۱۹۷/۰ واحد کاهش مییابد. بنابراین با توجه به تجزیه و تحلیلهای صورت گرفته در ارتباط با تایید فرضیه دوم پژوهش میتوان به این نتیجه رسید که بین نسبت شاخص سودآوری شرکت و نسبت تغییرات بدهی شرکتها رابطه معنادار و معکوسی وجود دارد. نتایج فرضیه دوم پژوهش ما با یافتههای پژوهشهای کایهن و تیتمن (۲۰۰۷) و ویو و همکاران (۲۰۰۹) مطابقت داشته و با یافته های پژوهشهای اپلر و همکاران (۱۹۹۹) و ویو و ونگ (۲۰۰۵) در تضاد است.
۵-۳-۳ نتایج آزمون فرضیه سوم تحقیق
در بررسی معنیدار بودن کل مدل با توجه به اینکه مقدار احتمال آماره F از ۰۵/۰ کوچکتر میباشد (۰۰۰۰/۰) با اطمینان ۹۵% معنیدار بودن کل مدل تایید میشود. ضریب تعیین مدل نیز گویای آن است که ۷۸/۳۴ درصد از نسبت تغییرات بدهی توسط متغیرهای وارد شده در مدل تبیین میگردد. در بررسی معنیداری ضرایب با توجه نتایج ارائه شده در نگاره ۴-۱۳، از آن جایی احتمال آماره t برای ضریب متغیر اندازه شرکت کوچکتر از ۰۵/۰ میباشد (۰۰۰۰/۰)، در نتیجه وجود رابطه معنیداری میان اندازه شرکت و نسبت تغییرات بدهی در سطح اطمینان ۹۵ درصد مورد تأیید قرار میگیرد. بنابراین فرضیه سوم تحقیق پذیرفته شده و با اطمینان ۹۵ درصد میتوان گفت بین اندازه شرکت و نسبت تغییرات بدهی رابطه معناداری وجود دارد. مثبت بودن ضریب این متغیر (۵۲۸۰/۱) حاکی از وجود رابطه مستقیم میان اندازه شرکت و نسبت تغییرات بدهی میباشد به طوری که با افزایش ۱ واحدی اندازه شرکت، نسبت تغییرات بدهی نیز به میزان ۵۲۸۰/۱ واحد افزایش مییابد. بنابراین با توجه به تجزیه و تحلیلهای صورت گرفته در ارتباط با تایید فرضیه سوم پژوهش میتوان به این نتیجه رسید که بین عامل اندازه شرکت و نسبت تغییرات بدهی شرکتها رابطه معنادار و مستقیمی وجود دارد.
۵-۳-۴ نتایج آزمون فرضیه چهارم تحقیق
در بررسی معنیدار بودن کل مدل با توجه به اینکه مقدار احتمال آماره F از ۰۵/۰ کوچکتر میباشد (۰۰۰۰/۰ ) با اطمینان ۹۵% معنیدار بودن کل مدل تایید میشود. ضریب تعیین مدل نیز گویای آن است که ۷۰/۲۸ درصد از نسبت تغییرات سود انباشته توسط متغیرهای وارد شده در مدل تبیین میگردد. در بررسی معنیداری ضرایب با توجه نتایج ارائه شده در نگاره ۴-۱۶، از آن جایی احتمال آماره t برای ضریب متغیر فرصتهای رشد کوچکتر از ۰۵/۰ میباشد (۰۰۳۸/۰)، در نتیجه وجود رابطه معنیداری میان فرصتهای رشد و نسبت تغییرات سود انباشته در سطح اطمینان ۹۵ درصد مورد تأیید قرار میگیرد. بنابراین فرضیه چهارم تحقیق پذیرفته شده و با اطمینان ۹۵ درصد میتوان گفت بین فرصتهای رشد و نسبت تغییرات سود انباشته رابطه معناداری وجود دارد. منفی بودن ضریب این متغیر (۰۰۰۶/۱-) حاکی از وجود رابطه معکوس میان فرصتهای رشد و نسبت تغییرات سود انباشته میباشد به طوری که با افزایش ۱ واحدی فرصتهای رشد، نسبت تغییرات سود انباشته نیز به میزان ۰۰۰۶/۱ واحد کاهش مییابد. بنابراین با توجه به تجزیه و تحلیلهای صورت گرفته در ارتباط با تایید فرضیه چهارم پژوهش میتوان به این نتیجه رسید که بین فرصتهای رشد شرکت و نسبت تغییرات سود انباشته شرکتها رابطه معنادار و معکوسی وجود دارد.
۵-۳-۵ نتایج آزمون فرضیه پنجم تحقیق
در بررسی معنیدار بودن کل مدل با توجه به اینکه مقدار احتمال آماره F از ۰۵/۰ کوچکتر میباشد (۰۰۰۰/۰) با اطمینان ۹۵% معنیدار بودن کل مدل تایید میشود. ضریب تعیین مدل نیز گویای آن است که ۲۱/۳۰ درصد از نسبت تغییرات سود انباشته توسط متغیرهای وارد شده در مدل تبیین میگردد. در بررسی معنیداری ضرایب با توجه نتایج ارائه شده در نگاره ۴-۱۹، از آن جایی احتمال آماره t برای ضریب متغیر نسبت شاخص سودآوری کوچکتر از ۰۵/۰ میباشد (۰۰۰۲/۰)، در نتیجه وجود رابطه معنیداری میان نسبت شاخص سودآوری و نسبت تغییرات سود انباشته در سطح اطمینان ۹۵ درصد مورد تأیید قرار میگیرد. بنابراین فرضیه پنجم تحقیق پذیرفته شده و با اطمینان ۹۵ درصد میتوان گفت بین نسبت شاخص سودآوری و نسبت تغییرات سود انباشته، رابطه معناداری وجود دارد. مثبت بودن ضریب این متغیر (۱۰۶۸/۰) حاکی از وجود رابطه مستقیم میان نسبت شاخص سودآوری و نسبت تغییرات سود انباشته میباشد به طوری که با افزایش ۱ واحدی نسبت شاخص سودآوری و نسبت تغییرات سود انباشته نیز به میزان ۱۰۶۸/۰ واحد افزایش مییابد. بنابراین با توجه به تجزیه و تحلیلهای صورت گرفته در ارتباط با تایید فرضیه پنجم پژوهش میتوان به این نتیجه رسید که بین شاخص سودآوری و نسبت تغییرات سود انباشته شرکتها رابطه معنادار و مستقیمی وجود دارد.
۵-۳-۶ نتایج آزمون فرضیه ششم تحقیق
در بررسی معنیدار بودن کل مدل با توجه به اینکه مقدار احتمال آماره F از ۰۵/۰ کوچکتر میباشد (۰۰۰۰/۰) با اطمینان ۹۵% معنیدار بودن کل مدل تایید میشود. ضریب تعیین مدل نیز گویای آن است که ۶۴/۲۹ درصد از نسبت تغییرات سود انباشته توسط متغیرهای وارد شده در مدل تبیین میگردد. در بررسی معنیداری ضرایب با توجه نتایج ارائه شده در نگاره ۴-۲۲، از آن جایی احتمال آماره t برای ضریب متغیر اندازه شرکت کوچکتر از ۰۵/۰ میباشد (۰۰۵۱/۰)، در نتیجه وجود رابطه معنیداری میان اندازه شرکت و نسبت تغییرات سود انباشته در سطح اطمینان ۹۵ درصد مورد تأیید قرار میگیرد. بنابراین فرضیه ششم تحقیق پذیرفته شده و با اطمینان ۹۵ درصد میتوان گفت بین اندازه شرکت و نسبت تغییرات سود انباشته رابطه معناداری وجود دارد. مثبت بودن ضریب این متغیر (۱۹۹۵/۱) حاکی از وجود رابطه مستقیم میان اندازه شرکت و نسبت تغییرات سود انباشته میباشد به طوری که با افزایش ۱ واحدی اندازه شرکت، نسبت تغییرات سود انباشته نیز به میزان ۱۹۹۵/۱ واحد افزایش مییابد. بنابراین با توجه به تجزیه و تحلیلهای صورت گرفته در ارتباط با تایید فرضیه ششم پژوهش میتوان به این نتیجه رسید که بین عامل اندازه شرکت و نسبت تغییرات سود انباشته شرکتها رابطه معنادار و مستقیمی وجود دارد. نتایج فرضیه ششم پژوهش ما از نظر نوع ارتباط با نتایج برخی پژوهشها مانند لیو (۲۰۰۹) و پستور و ورونرسی (۲۰۰۳) مطابقت داشته و با نتایج برخی دیگر از پژوهشها مانند: کاچیک و همکاران (۱۹۹۰) در تضاد است.
نتایج تحقیق در ارتباط با تحقیق یحیی زاده فر، محمود، شهابالدین شمس، و مجتبی متان (۱۳۸۹)، نشان از آن دارد که در روش آماری پانل دیتا نسبت به روش های آماری قدیمی بین متغیرهای مالی شرکت و نسبت تغییرات ساختار سرمایه شرکت ها رابطه معنادار و مستقیمی وجود دارد.
۵-۴- محدودیتهای تحقیق
اساس و پایه هر تحقیق اطلاعاتی است که فرضیههای تحقیق با استفاده از آنها آزمون میشود. بدیهی است هر قدر اطلاعات دقیقتر و کاملتری در اختیار محقق قرار گیرد، نتایج حاصل از تحقیق نیز قابل اتکا تر است و تحقیق انجام شده اعتبار بیشتری خواهد داشت.
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید. |