
( )
(۰۰۰۰/۰)
شکل برآورد شده مدل با استفاده از نرمافزار Eviews 7به صورت زیر خواهد بود:
در بررسی معنیدار بودن کل مدل با توجه به اینکه مقدار احتمال آماره F از ۰۵/۰ کوچکتر میباشد (۰۰۰۰/۰) با اطمینان ۹۵% معنیدار بودن کل مدل تایید میشود. ضریب تعیین مدل نیز گویای آن است که ۶۴/۲۹ درصد از نسبت تغییرات سود انباشته توسط متغیرهای وارد شده در مدل تبیین میگردد.
در بررسی معنیداری ضرایب با توجه نتایج ارائه شده در نگاره ۴-۲۲، از آن جایی احتمال آماره t برای ضریب متغیر اندازه شرکت کوچکتر از ۰۵/۰ میباشد (۰۰۵۱/۰)، در نتیجه وجود رابطه معنیداری میان اندازه شرکت و نسبت تغییرات سود انباشته در سطح اطمینان ۹۵ درصد مورد تأیید قرار میگیرد. بنابراین فرضیه ششم تحقیق پذیرفته شده و با اطمینان ۹۵ درصد میتوان گفت بین اندازه شرکت و نسبت تغییرات سود انباشته رابطه معناداری وجود دارد. مثبت بودن ضریب این متغیر (۱۹۹۵/۱) حاکی از وجود رابطه مستقیم میان اندازه شرکت و نسبت تغییرات سود انباشته میباشد به طوری که با افزایش ۱ واحدی اندازه شرکت، نسبت تغییرات سود انباشته نیز به میزان ۱۹۹۵/۱ واحد افزایش مییابد. بنابراین با توجه به تجزیه و تحلیلهای صورت گرفته در ارتباط با تایید فرضیه ششم پژوهش میتوان به این نتیجه رسید که بین عامل اندازه شرکت و نسبت تغییرات سود انباشته شرکتها رابطه معنادار و مستقیمی وجود دارد.
۴-۷- خلاصه فصل
در این فصل ابتدا خلاصه آمار توصیفی متغیرهای تحقیق نشان داده شد. در ادامه به ارائه آمار استنباطی پرداخته شد و مدلهای تحقیق در قالب آمار استنباطی فرضیهها ارائه شد. برای آزمون مدلهای ابتدا از آزمون چاو استفاده شد تا مشخص گردد که آیا از روش پانل باید استفاده کرد یا روش ترکیبی و در ادامه از آزمون هاسمن برای استفاده از روش پانل اثرات تصادفی یا اثرات ثابت استفاده شد. در نهایت برازش مدل ارائه و نتایج حاصل از مفروضات رگرسیون کلاسیک برای مدلهای تحقیق بیان گردید. نتایج تحقیق در ارتباط با تایید فرضیه اول پژوهش نشان میدهد که بین فرصتهای رشد شرکت و نسبت تغییرات بدهی شرکتها رابطه معنادار و مستقیمی وجود دارد. در ادامه نتایج پژوهش در ارتباط با تایید فرضیه دوم نشان از آن داشت که بین نسبت شاخص سودآوری شرکت و نسبت تغییرات بدهی شرکتها رابطه معنادار و معکوسی وجود دارد. همچنین با توجه به تجزیه و تحلیلهای صورت گرفته در ارتباط با تایید فرضیه سوم پژوهش به این نتیجه رسیدیم که بین عامل اندازه شرکت و نسبت تغییرات بدهی شرکتها رابطه معنادار و مستقیمی وجود دارد. همچنین در ارتباط با فرضیه چهارم پژوهش به این نتیجه رسیدیم که بین فرصتهای رشد شرکت و نسبت تغییرات سود انباشته شرکتها رابطه معنادار و معکوسی وجود دارد. در نهایت نتایج تحقیق در ارتباط با تایید فرضیههای پنجم و ششم حاکی از آن بود که بین متغیرهای شاخص سودآوری و عامل اندازه شرکت با نسبت تغییرات سود انباشته شرکتها رابطه معنادار و مستقیمی وجود دارد.
فصل پنجم :
نتیجه گیری و پیشنهادات
۵-۱- مقدمه
این فصل با ارائه خلاصهای کوتاه از مطالب سه فصل اول و یافتههای پژوهش شروع شده است، در ادامه نتایج ارزیابی و تشریح شده است، سپس محدودیتهای احتمالی در تعمیم نتایج پژوهش و پیشنهادهایی عملی برای کاربرد یافتهها و نیز پیشنهادهایی برای پژوهشهای بعدی ارائه شده است.
۵-۲- خلاصه پژوهش
در دنیای واقعی که بنگاهها و شرکتهای اقتصادی در آن فعالیت میکنند، بهینه سازی منابع مالی از مهمترین مسائل آنهاست. متعادل کردن منابع مالی باعث حداکثر کردن بازدهی با کمترین هزینه سرمایه میشود. شرکتها برای تأمین مالی تنها از یک منبع (سرمایه یا بدهی) استفاده نمیکنند؛ بلکه ترکیبی از آنها را بکار میبرند. نکته مهم این است که شرکتها در جهت دستیابی به اهداف اصلی خود، باید کدامیک از منابع مالی را انتخاب کرده و چه میزان از آن منبع را در ترکیب سرمایه خود استفاده کنند. قطعاً شناسایی راه های مختلف تأمین مالی و بهره گیری از ابزارهای مناسب مالی، مدیریت را در اتخاذ تصمیمات صحیحتر و کسب منافع بیشتر برای شرکتها یاری خواهد نمود و استفاده بهینه از منابع مالی به مدیران این فرصت را خواهد داد تا ارزش کلی شرکت و ثروت صاحبان سرمایه را افزایش دهند (فخاری و همکاران، ۱۳۹۰).
وجود بدهی در ساختار مالی شرکتها به دلیل مزیت مالیاتی، موجب افزایش سود حسابداری و به تبع آن افزایش نرخ سود هر سهم میگردد و از سوی دیگر به دلیل وجود هزینه های بهره و احتمال عدم ایفای تعهدات در سررسید، سبب افزایش ریسک مالی و در نتیجه افزایش سود انباشته و به تبع آن کاهش بازده سهام میشود (چنگ و همکاران ۲۰۰۹) . مدیریت مالی با تصمیم گیری درباره بدهیها و حقوق صاحبان سهام، منابع مالی را تأمین میکند و با تصمیم گیری درباره داراییهای جاری، داراییهای بلندمدت و سرمایهگذاریها، آنها را بکار میبرد (رزاقی، ۱۳۸۶، ۳)؛ لذا بدهی یکی ا ز اجزای اصلی ساختار سرمایه اکثر شرکتهاست که نقش مهمی در مدیریت تأمین مالی شرکتها ایفا میکند.
در این پژوهش رابطه معیارهای مختلف رشد شرکت و پایداری ساختار سرمایه شرکتها به پیروی از پژوهش ویو و همکاران (۲۰۱۲) مورد بررسی قرار خواهد گرفت. به همین دلیل از متغیر نسبتهای نسبت تغییرات بدهی مایرس و ماجلوف[۱۱۱] (۲۰۰۸) و سود انباشته کراهام و هاروی[۱۱۲] (۲۰۰۱) به عنوان متغیر وابسته و از متغیرهای فرصتهای رشد (چنگ و همکاران[۱۱۳]، ۲۰۰۹)، شاخص سودآوری کایهن و تیتمن[۱۱۴] (۲۰۰۷) و اندازه شرکت (ویو و اکس یو[۱۱۵]، ۲۰۰۵) به عنوان متغیرهای مستقل استفاده خواهیم کرد. همچنین برای تعیین یک رابطه مناسب و درست بین متغیرهای وابسته و مستقل از یک سری متغیرهای کنترلی مانند: نسبت داراییهای مشهود (پستور و ورونرسی[۱۱۶]، ۲۰۰۳)، سیاست سرمایه گذاری (وی یو و همکاران[۱۱۷]، ۲۰۰۵)، تقسیم سود (بکر و ورگلر[۱۱۸]، ۲۰۰۲)، نسبت داراییهای نقدی استین[۱۱۹] (۱۹۹۶)، و نرخ رشد فروش شرکت کونری و همکاران[۱۲۰] (۱۹۹۳)، که بر روی متغیرهای مستقل به صورت غیر مستقیم تأثیر دارند، استفاده کردیم.
دانلود متن کامل پایان نامه در سایت jemo.ir موجود است |