
اهمیت هوش عاطفی
هوش عاطفی و بهره هوش ضد یکدیگر نیستند بلکه با هم تفاوت دارند. فردی که فقط از نظر بهره هوش (IQ) در سطح بالا ولی فاقد هوشیاری عاطفی است. تقریباً کاریکاتوری از یک آدم خردمند است، در قلمرو ذهن چیره دست است، ولی در دنیای شخصی خویش ضعیف است افرادی که از هوش عاطفی قوی برخوردارند، از نظر اجتماعی متعادل، شاد و سرزندهاند و هیچ گرایشی به ترس یا نگرانی ندارند و احساسات خود را به طور مستقیم بیان کرده و راجع به خود مثبت فکر میکنند. آنان ظرفیت چشمگیری برای تعهد، پذیرش مسئولیت و تبدیل چارچوب اخلاقی دارند و در رابطه خود با دیگران بسیار دلسوز و با ملاحظهاند و از زندگی عاطفی غنی، سرشار و مناسبی برخوردارند. آنان همچنین با خود بسیار راحت برخورد میکنند (دوستار، 1383)
ثراندیک[1] روان شناسی که به خاطر ترویج مفهوم بهره هوش در دهههای 1920 و 1930 معروف است، معتقد است هوشیاری اجتماعی یا توانایی درک دیگران و رفتار معقولانه در روابط انسانی (به عنوان یکی از ابعاد هوش عاطفی) خود یکی از جنبههای بهره هوشی افراد محسوب میشود. (دوستار، 1382)
گلمن در کتاب موفق خود با عنوان هوش عاطفی (1995) از کشفیات جدیدی سخن میگوید که هوش عاطفی بسیار موثرتر از هوش عقلی است، او در کتابش از تستی سخن میگوید که حدود 30 سال پیش انجام شده است. در این تحقیق کودکان 4 ساله را جداگانه به دانشگاه استانفورد به اتاقی می آوردند، در آنجا فرد مهربانی بود که به آنها شکلات میداد و میگفت که آنها میتوانند شکلات را همان لحظه بخورند یا اینکه صبر کند تا او برگردد و در آن صورت 2 برابر شکلات بخورند. در فیلمی که از کودکان گرفته شد آنها را مدتی که تنها بودند نشان میداد، برخی از آنها برای اینکه شکلات خوشمزه را نخورند خود را سرگرم کارهای دیگر مثل آواز خواندن و بستن چشمهایشان میکردند. حدود یک سوم بچهها لحظهای که مرد اتاق را ترک میکند سریع شکلات را میخورند. دو دهه دیگر دوباره همان کودکان که حالا دیگر بزرگ شدهاند دوباره جمع میشوند و از آنها مجدد تست گرفته میشود.
تفاوتهای اجتماعی و احساسی دو گروهی که سریع شکلات را خوردند و گروهی که برای دومین شکلات صبر کردند بسیار تعجب آور بوده، گروه دوم قابلیت اجتماعی بیشتری نسبت به گروه اول داشتند، آنها بسیار کمتر دچار خشم، ترس و استرس میشدند و هنگام فشار بر آنها دچار بینظمی و اغتشاش نمیشوند. به استقبال چالشها و مشکلات میرفتند و اعتماد به نفس داشتند. قابل اعتماد بودند. اما آنهایی که شکلات را سریع خوردند از مشکلات زندگی دوری میکردند در برابر حوادث به راحتی متأثر و ناراحت میشدند خود را کم ارزش میدانستند. بنا به اعتقاد (گلمن) تمام این وقایع به دلیل تصمیمگیری در بخش احساسی مغز افراد است. در واقع «گلمن» از این تست قدرت تشخیص را عنوان میکند.
بنابراین فردی که قابلیتهای عاطفی بالایی دارد از بخش احساسی مغز خود به خوبی بهره میگیرد در مقایسه با فردی که هوش عقلی در سطح مشابهه او دارد اما فاقد هوشیاری لازم عاطفی است در زندگی و ارتباطات خود موفقتر عمل میکند، در مقابل استرس و مشکلات مقاوم است و ذهن پویا در برابر چالشها دارد این امر اهمیت هوش عاطفی را در مقایسه با هوش عقلی نشان میدهد.
افزایش هوش اجتماعی کمک میکند که فرد مصاحبت و شنونده خوبی باشد و با قدرت با همه ارتباط برقرار کند. افرادی که دارای هوش اجتماعی بالایی هستند میتوانند به راحتی با همه افراد از هر گروه سنی، فرهنگی یا اجتماعی رابطه برقرار کنند و کسانی که با چنین کسی مواجه میشوند با او راحتند (دوستار، 1382)
[1] – E.L . Thorndike
